شاپرک ها در برابر باد مي

ساخت وبلاگ
داستان کوتاه : 20_20سید حمید موسوی فردچشمام رو که باز می کنم.خودم رو تو یه آزمایشگاه می بینم.یکی دو بار پلک هم می زنم تا مطمئن بشم همه چی واقعیه.نگاش که به من می افته با لبخند می پرسه:«حالتون خوبه آقای آلفرد؟»سر جام می شینم و بعد از نگاه به اطراف می گم:«اگه بدونم کجام حالم بهتر می شه.»بدون اینکه دست شاپرک ها در برابر باد مي...
ما را در سایت شاپرک ها در برابر باد مي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ckhorramshahrihab بازدید : 81 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 18:11

استخوان لای زخم گذاشتن قصابی بود که هنگام کار با ساتور دستش را بریده بود و خون زیادی از زخمش می چکید .همسایه ها جمع شدند و او را نزد حکیم باشی که دکتر شهرشان بود، بردند .حکیم بعد از ضد عفونی زخم می خواست آن را ببندد که متوجه شد لای زخم قصاب استخوان کوچکی مانده است .می خواست آن را بیرون بکشد، اما پش شاپرک ها در برابر باد مي...
ما را در سایت شاپرک ها در برابر باد مي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ckhorramshahrihab بازدید : 66 تاريخ : يکشنبه 4 تير 1396 ساعت: 16:21